دوباره میسازمت وطن
خانم میرزادگی، درود بر شما!
هنوز سخن گفتن نمیدانستم که پدر «عشق ایران» در دلم نهاد. آن روزهای نخستین، جنگ بود و ما در خیال کودکانه خود مرزهای ایران را پاس میداشتیم. «صدام» نامی بود که مفهوم دشمن را به ما آموخت، غافل از این که هزاران بدتر از صدام در خانهمان لانه کرده است.
یادش به خیر روزهای کودکی؛ ایران عشقمان بود و افتخارمان. چه شادیها که با پیروزی در فوتبال و کشتی سر میگرفت و چه اشکها که از پس شکست روانه میشد؛ عشقمان بود آخر، ایران بود آخر...ادامه مطلب
3 comments:
گاهی چقدر دلم برای "ایران"مان تنگ می شود ...
نیر وی صد چون ما ،ندایی در کویر است،نوحی دگر باید و تو فانی دیگر،دنیای دیگر ساخت باید،وز نو در آن انسان دیگر
(مشیری)
دوباره می سازمت وطن:
http://www.chnphoto.ir/gallery.php?gallery_uid=602&lang=en تجمع اعتراض
آميز به آبگيري سد سيوند
Post a Comment