حقیقت نزد آن است که زور میگوید
از کودکی که تمام کودکیاش جز جنگ ندیده و جز «اعدام» نشنیده نمیتوان انتظار داشت که از مردن انسانها تعجب کند، حتی اگر صحبت از مرگ 275 کودک، زن و مردی بوده باشند که بیخبر از همه جا، در یک ثانیه و به هزار دلیل قربانی میشوند. دوازدهم تیرماه سالگرد سقوط هواپیمای مسافربری ایرانایر توسط ناو وینسنس است؛ یکی از آن روزهایی که به من آموخت که در دنیای ما، هر روز عدهای میمیرند تا عدهای دیگر زنده بمانند؛
سیاست با همه دوز و کلکها، ناراستیها و پلیدیهایش، خود حقیقت روشنی است. در طی جنگ خیلیها مردند و معلول شدند، چون وطنشان به خطر انداخته شد، چون عقایدشان به بازی گرفته شد، چون عدهای دیگر بازیگران خوبی بودند، و عدهای دیگر نیز بازیخوران خوبی. و بعد از جنگ هم خیلیهای دیگر مردند، چون چیزی میخواستند که عدهای دیگر نمیخواستند و یا برعکس.
امروز هم یکی از آن روزهایی است که فقط میتوانم سکوت کنم، چون حرف حساب جواب ندارد: عدهای زور دارند و آن میکنند که میخواهند و عدهای زور ندارند، پس آن میشود که نمیخواهند... هر چند که انصاف نباشد...
1 comment:
دنبال کلمات می گردم تا حرفهای دلمو بزنم ولی جملات ار ذهنم دور میشن و حرفهامو در نوشته تو یافتم
Post a Comment